سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
ضرایب تعمیمپذیری و اتکاپذیری نمرههای مصاحبه آزمون پذیرش مقطع دکتری روانشناسی
7
25
FA
ابراهیم
علیزاده
استادیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
abalizade@gmail.com
نمرههای مصاحبه به شرطی میتواند مبنای تصمیمگیری قرار بگیرد که میزان خطای اندازهگیری آن کم باشد. هدف از اجرای این پژوهش، برآورد ضرایب تعمیمپذیری و اتکاپذیری نمره مصاحبه پذیرش مقطع دکتری روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی بود؛ بنابراین، نمرههای مصاحبه 27 نفر از متقاضیان پذیرش در رشته روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی با یک طرح دووجهی متقاطع تحلیل شد. واریانس واقعی که مربوط به مؤلفه هدف اندازهگیری بود، حدود یکسوم از واریانس نمره مشاهده شده را به خود اختصاص داده بود. خطای اندازهگیری نامنظم یکپنجم واریانس و خطاهای اندازهگیری منظم، حدود نیمی از واریانس نمره مشاهده شده را به خود اختصاص داده بودند. یافتهها نشان داد که ضرایب تعمیمپذیری و اتکاپذیری نمرههای مصاحبه قابل قبول و نزدیک به ضرایبی است که برای رشتههای پزشکی برآورد شده است. با وجود این تعامل بین مصاحبهکنندگان با متقاضیان بیشترین سهم را در تولید خطای اندازهگیری منظم دارد که میتواند اعتبار نمرههای بهدستآمده را کاهش دهد. بر پایه نتایج، پیشنهاد میشود کارگاه آموزشی برای گروههای آموزشی روانشناسی برگزار شود که آنها بتوانند تحلیل پایایی انجام دهند تا شناخت بیشتری از کیفیت نمرههای مصاحبه به دست بیاورند و مشخص کنند که تغییر در کدامیک از وجهها باعث کاهش خطای منظم و افزایش پایایی نمره مصاحبه میشود.
ضریب تعمیمپذیری,ضریب اتکاپذیری,مصاحبه پذیرش,نظریه تعمیمپذیری
https://jresearch.sanjesh.org/article_34180.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34180_03162d7c46e51d65411f05fc0fe8d1ba.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
تحلیل بعدیت، اثر متن، تأثیر و کارکرد افتراقی سؤال در آزمونهای مبتنی بر متن
27
55
FA
محمد
احمدی ده قطب الدینی
دانشجوی دکتری سنجش و اندازهگیری، گرایش سنجش آموزش، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران
ahmadi.mohammad1@gmail.com
ابراهیم
خدایی
دانشیار گروه روشها و برنامههای آموزشی و درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران
ولی الله
فرزاد
دانشیار گروه روانشناسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه خوارزمی، ایران
vfarza@yahoo.com
علی
مقدمزاده
استادیار گروه روشها و برنامههای آموزشی و درسی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، ایران
مسعود
کبیری
0000-0002-5828-9711
عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزشوپرورش وابسته به سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی، ایران
maskabiri@yahoo.com
این مطالعه با هدف بررسی اثر تکزبانه، دوزبانه بودن دانشآموزان ایرانی بر بعدیت، وابستگی مکانی سؤال، تأثیر و کارکرد افتراقی سؤال متنهای مطالعه پرلز 2011 انجام گرفت. بعدیت با مقایسه مدل تکبعدی پاسخ مدرج شده با مدل دوعاملی چندبعدی نظریه سؤال-پاسخ، تأثیر و وابستگی مکانی سؤال با استفاده از مدل دوسطحی دوعاملی و کارکرد افتراقی سؤال با مدل دوعاملی چندگروهی کای و همکاران (2011) بررسی شد. نتایج بعدیت نشان داد مدل دوعاملی نسبت به مدل پاسخ مدرج شده برازندگی بهتری با دادهها دارد و وابستگی مکانی سؤال بین سؤالهای دو صفت ادبی موجب انحراف از تکبعدی بودن شده است، تفاوت زبانی نیز مقدار زیادی از واریانس آنها را تبیین میکند. نتایج تأثیر نشان داد متوسط برآورد تواناییهای تکزبانهها بالاتر از دوزبانهها است. همچنین نتایج نشان داد سؤالها با کارکرد افتراقی یکنواخت برای تکزبانهها دشوارتر از دوزبانهها هستند و در سؤالهای چندگزینهای با کارکرد افتراقی غیر یکنواخت تکزبانهها عملکرد بهتری دارند. بهطور کلی، نتایج نشان داد صفات مرتبط با دو متن در بین دانشآموزان تکزبانه و دوزبانه به گونه متفاوتی ادراک میشوند و در بین دوزبانهها وابستگی مکانی سؤال بیشتر از تکزبانهها است. همچنین نتایج حاکی از تفاوت عملکرد دانشآموزان تکزبانه –دوزبانه در سؤالها با شکل آمیخته است.
مدل پاسخ مدرج شده,مدل دوعاملی,بعدیت,کارکرد افتراقی سؤال,آزمونهای مبتنی بر متن
https://jresearch.sanjesh.org/article_34181.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34181_1dec7f53cd92ea0bd7cd576e96861138.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
شناسایی مؤلفههای اخلاق ارزشیابی در آموزش عالی از دیدگاه اعضای هیئت علمی و میزان کاربست آن از منظر دانشجویان
57
83
FA
مجید
نائینی
کارشناسی ارشد مدیریت آموزش عالی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
majidnaeini1394@gmail.com
بهبود
یاری قلی
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز
ابوالفضل
قاسمزاده
دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه شهید مدنی آذربایجان، تبریز
هدف از اجرای این پژوهش، شناسایی مؤلفههای اخلاق ارزشیابی از دیدگاه اعضای هیئت علمی و بررسی میزان کاربست آن از دیدگاه دانشجویان بود. روش پژوهش، رویکرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی است. مرحله اول کیفی و مرحله دوم کمّی و از نوع توصیفی- پیمایشی است. مشارکتکنندگان بخش کیفی، اعضای هیئت علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان و جامعه آماری بخش کمّی، دانشجویان کارشناسی ارشد و کارشناسی این دانشگاه به تعداد 6065 نفر بود که با نمونهگیری هدفمند با 16 عضو هیئت علمی مصاحبه شد و 362 نفر از دانشجویان نیز با روش نمونهگیری طبقهای نسبتی انتخاب شدند. ابزار بخش کیفی، مصاحبه نیمهساختارمند و ابزار بخش کمّی، پرسشنامه اخلاق ارزشیابی محققساخته شامل 34 گویه بود. برای تحلیل یافتهها از تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی و آزمون t تکنمونهای و t مستقل برای بخش کمّی استفاده شد.یافتههای کیفی شامل 6 مؤلفه که بهعنوان مؤلفههای اخلاق ارزشیابی شناسایی شد. نتایج کمّی نشان داد، میزان کاربست مؤلفه ارتباطات مؤثر در ارزشیابی مطلوب و مؤلفههای «سوگیری نکردن در ارزشیابی، ملاحظات اخلاقی در ارزشیابی و پایایی و روایی ابزارهای ارزشیابی» از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد کمتر از میانگین مفروض گزارش شدند. همچنین از دیدگاه دانشجویان کارشناسی مؤلفههای: ارزشیابی بهمثابه یادگیری، ارزشیابی اصولی و صحیح، ارتباطات علمی مؤثر در ارزشیابی مطلوب گزارش شدند. بررسی تفاوت میزان کاربست مؤلفههای اخلاق ارزشیابی بین دانشجویان دختر و پسر نشاندهنده آن است که در مؤلفههای سوگیری نکردن در ارزشیابی، ارتباطات علمی مؤثر در ارزشیابی و پایایی و روایی ابزارهای ارزشیابی تفاوت معنیداری وجود دارد و در سایر مؤلفهها تفاوتی دیده نشد. نظام اخلاقی در آموزش عالی بهویژه در ارزشیابی دانشجویان، منعکسکننده رفتارهای حرفهای و تعهد اخلاقی استادان است.
اخلاق ارزشیابی,آموزش عالی,اعضای هیئت علمی,دانشجویان
https://jresearch.sanjesh.org/article_34183.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34183_68931e90f2533cb80ae1abdf003d59c7.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
ادراک سودمندی تکالیف آمار: مطالعه کیفی یک ناهمسویی
85
144
FA
الهه
حجازی
0000-0003-3032-5554
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره، دانشگاه تهران
ehejazi@ut.ac.ir
ولی الله
فرزاد
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی، دانشگاه خوارزمی
vfarza@yahoo.com
ناهید
صادقی
عضو هیئت علمی گروه روانشناسی تربیتی و مشاوره، دانشگاه تهران
میثم
شیرزادی فرد
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه تهران
neuropsy.may@gmail.com
پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی ادراک دانشجویان و مدرسان نسبت به درس و تکالیف آمار اجرا شد. شرکتکنندگان شامل 14 مدرس و 29 دانشجوی درس آمار در مقطع کارشناسی رشتههای علوم رفتاری و علوم اجتماعی دانشگاه تهران بودند. این گروه به روش هدفمند قضاوتی انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمهساختاریافته قرار گرفتند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که محور سودمندی در قالب مضامین سازماندهنده «سودمندی درونزاد»، «سودمندی برونزاد»، «نبود سودمندی»، «کاهش سودمندی» و «افزایش سودمندی» بازنمایی میشوند. مدرسان و دانشجویان بر وجود مشکلات و نبود ادراک سودمندی توسط دانشجویان توافق دارند. با این حال، نوع نگاه به سودمندی، منشأ و راهبردهای ایجاد آن از دیدگاه شرکتکنندگان دو گروه بسیار متفاوت است. بر اساس یافتهها در همه مضامین، میان ادراک مدرسان و دانشجویان تفاوت وجود داشته و در آن شکاف محسوسی دیده میشود. وجود این تمایز میتواند زمینهساز سلب مسئولیت، ناهماهنگی و تضادهای احتمالی در فرایند یادگیری شده و برونداد مطلوب را ناممکن کند. بر پایه نتایج به دست آمده، تعامل دانشجویان و مدرسان آمار در دو سطح درگیری عملی و تبادل نظر ضروری مینماید.
سودمندی درونزاد,سودمندی برونزاد,ناهمسویی ادراک سودمندی,تکلیف آمار
https://jresearch.sanjesh.org/article_34184.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34184_3f8bbccbc57f08da0490b778c05f2754.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
طراحی چهارچوب ارزیابی عملکرد پژوهشسراهای دانشآموزی مبتنی بر روش ترکیبی اکتشافی
145
174
FA
جعفر
ترک زاده
دانشیار مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز
torkzadeh@shirazu.ac.ir
مهدی
صادقیان سورکی
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز
m.sourki@gmail.com
رضا
عقیلی
دانشجوی دکتری مدیریت آموزشی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز، شیراز
rezaaghili48@yahoo.com
هدف از اجرای این پژوهش، ارائه چهارچوب ارزیابی عملکرد در پژوهشسراهای دانشآموزی بود. روش پژوهش، روش ترکیبی اکتشافی از نوع طراحی ابزار بود. جامعه آماری، مسئولان این مراکز بودند که در دو مرحله پژوهش (کیفی-کمی) مشارکت داشتند. در مرحله نخست، پنج مصاحبهشونده با روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و پس از تحلیل مضمون مصاحبه، شش شاخص سنجش عملکرد و تعداد 47 نشانگر برای این شاخصها در مرحله اول به دست آمد. در مرحله دوم، پاسخ تمامی 21 مدیر مرکز به شیوه سرشماری در مطالعهای پیمایشی مورد توجه قرار گرفت. ابزار مرحله کمی، پرسشنامه سنجش عملکرد استخراج شده مبتنی بر یافتههای مرحله کیفی بود که ضریب پایایی آن به روش آلفای کرونباخ به میزان 79/0 محاسبه شد. روش تجزیهوتحلیل فرایند تحلیل سلسلهمراتبی بود. یافتههای پژوهش نشان داد که وزن هر یک از شاخصها در سنجش عملکرد متفاوت است. همچنین برای نشانگرهای مربوط به هر شاخص وزنی متناسب با اولویت آنها در سنجش عملکرد معین شد. نتیجه مطالعه حاضر به رتبهبندی پژوهشسراها از نظر عملکردی و تدوین چهارچوب سنجش عملکرد پژوهشسراها در 6 شاخص منجر شد.
پژوهشسرا,سنجش عملکرد,تحلیل سلسلهمراتبی
https://jresearch.sanjesh.org/article_34185.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34185_2e207767e8ac6516da2a795eeb5ba8b6.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
طراحی سیستم انتقال یادگیری برنامههای پرورش هیئت علمی
175
205
FA
عباس
عباس پور
0000-0002-7118-7912
دانشیار گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبایی
abbaspour1386@gmail.com
حمید
رحیمیان
دانشیار گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبایی
burbur13@gmail.com
مرتضی
طاهری
استادیار گروه مدیریت آموزشی، دانشگاه علامه طباطبایی
mtaheri56@gmail.com
مهدی
مبینی
دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی، دانشگاه علامه طباطبایی
mobini1362@yahoo.com
یکی از موضوعات کلیدی در خصوص برنامههای پرورش اعضای هیئت علمی، انتقال یادگیری این برنامهها یعنی کاربرد عملی آموختهها توسط اعضای هیئت علمی در محیط دانشگاه و فعالیتهای حرفهای است. در این پژوهش با استفاده از رویکرد کیفی و راهبرد نظریه زمینهای با 32 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاههای شهر قم، مصاحبههای نیمه ساختاریافته صورت گرفت و شرایط زمینهای، عوامل علّی و میانجی، راهبردها و پیامدهای فرایند انتقال یادگیری در برنامههای پرورش هیئت علمی بررسی شد. یافتههای پژوهش نشان داد انگیزش انتقال، حرفهگرایی بهعنوان عوامل علّی، بینالمللی شدن آموزش عالی، فرهنگ دانشگاهی یادگیرنده، جو حمایتی، پویایی برنامه درسی دانشگاه در چهارچوب شرایط زمینهای، کیفیت و انتظارات دانشجویان، نیازهای اعضای هیئت علمی، آمادگی برای یادگیری بهعنوان عوامل میانجی بر انتقال یادگیری تأثیر میگذارند. شایستگی مدرسان و ارائهدهندگان، ارتقای سطح آزادی علمی در سطح دانشگاهها، طراحی برنامهها مبتنی بر مشارکت اعضای هیئت علمی، ارتقای کیفیت و کاربردی بودن محتوای برنامهها و جامعهپذیری اعضای هیئت علمی، راهبردهای مؤثر بر انتقال یادگیری هستند.
آموزش عالی,پرورش هیئت علمی,انتقال یادگیری,نظریه زمینهای
https://jresearch.sanjesh.org/article_34186.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34186_ac1c04109d6dffc65123182a9081d53b.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
توسعه و اعتباریابی روش تدریس وارونه برای بهبود یادگیری عمیق دانشجویان
205
233
FA
مریم
پورجمشیدی
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا
maryamporjamshidi@gmail.com
اکبر
مؤمنی راد
استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه بوعلی سینا
فاطمه
کیهانی فاضل
کارشناس ارشد تکنولوژی آموزشی، دانشگاه بوعلی سینا
f.kyhani1371@gmail.com
این پژوهش با هدف توسعه روش آموزش وارونه در جهت بهبود یادگیری عمیق دانشجویان انجام گرفت. روش پژوهش حاضر، آمیخته از نوع جایگذاری و جامعه پژوهش شامل دانشجویان دانشکده ادبیات و علوم انسانی به تعداد 2340 نفر و نیز 15 نفر از استادان حوزه علوم تربیتی دانشگاه بوعلی سینا بود. از این جامعه در بخش کمی 36 دانشجو با روش نمونهگیری تصادفی و در بخش کیفی 20 دانشجو و 5 استاد بهصورت هدفمند انتخاب شدند. در بخش کیفی، برای گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی از آزمون محققساخته استفاده شد. روایی آزمون با نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب کاپای کوهن 89% به دست آمد. پس از تحلیل دادهها در بخش کیفی، برای مدل آموزش وارونه توسعه داده شده، 7 مؤلفه اصلی شامل انعطافپذیری محیط، فرهنگ یادگیری، محتوا و فعالیتهای آموزشی، معلم در نقش مربیگری، مسئولیت و فعال بودن یادگیرنده، یادگیری در حد تسلط و مدیریت زمان استخراج شد. اعتبار درونی این مدل توسط متخصصان و اعتبار بیرونی با استفاده از روش پژوهش تکوینی ارزیابی شد که درنهایت، یافتهها بیانگر تأثیر مدل به دست آمده روی یادگیری عمیق دانشجویان بود.
اعتباریابی,توسعه,روش تدریس,وارونه,یادگیری عمیق
https://jresearch.sanjesh.org/article_34188.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34188_5176a777e0db2f8827f247b20658817f.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
ساخت و بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی در نوجوانان
235
264
FA
رقیه
صادقزاده
دانشجوی دکتری روانشناسی تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)
حسن
احدی
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
فریبرز
درتاج
استاد دانشگاه علامه طباطبایی
f.hassani@chmail.ir
غلامرضا
منشئی
دانشیار دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)
smanshae@yahoo.com
هدف از اجرای این پژوهش، ساخت و بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه محققساخته اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی در نوجوانان بود. روش پژوهش از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش همه دانشآموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی 97- 1396 بود که در نمونه 514 نفر از آنها به روش خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. برای بررسی ویژگیهای روانسنجی پرسشنامه از دو دیدگاه نظریه کلاسیک و نظریه جدید اندازهگیری استفاده شد. در قسمت یافتهها بعد از تأیید روایی صوری و محتوایی پرسشنامه، روایی سازه ابزار با استفاده از نظریه کلاسیک (تحلیلهای عاملی) مورد تأیید قرار گرفت. در حالت کلی، تحلیل گویهها با استفاده از نظریه پرسش-پاسخ بعد از رعایت پیشفرضهای تکبعدی بودن و استقلال موضعی نشان داد که هیچیک از مقادیر خیدو معنیدار نیستند که این مطلب نشاندهنده مطلوب بودن مدل برای برازش دادهها بود. همچنین بررسی پارامتر گویهها و شیبهای آنها نشاندهنده قدرت تمیز مطلوب و تابع آگاهی (بهجز گویههای 4 و 29) بیانگر اعتبار مطلوب آنها بود. درمجموع میتوان گفت که پرسشنامه اعتیاد به شبکههای اجتماعی از منظر نظریه کلاسیک و نظریه پرسش- پاسخ از ویژگیهای روانسنجی مطلوبی برخوردار است و میتوان آن را بهعنوان ابزار مناسب برای تشخیص در نوجوانان به کار برد.
پرسشنامه محققساخته,اعتیاد به شبکههای اجتماعی مجازی,نظریه پرسش-پاسخ,نوجوانان
https://jresearch.sanjesh.org/article_34189.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34189_b0932951b44e289a5bd089990254cd53.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
8
24
2019
01
21
طراحی هدفها و محتوای برنامه درسی (مورد مطالعه: درس روشهای فیزیکی و شیمیایی جداسازی در کارشناسی ارشد شیمی تجزیه)
265
301
FA
علیرضا
کرمی گزافی
استادیار دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، گروه شیمی
مدینه
سید دراجی
دانشجوی کارشناسی ارشد آموزش شیمی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، گروه شیمی
هدف از اجرای این پژوهش، طراحی هدفها و محتوای برنامه درسی برای درس روشهای فیزیکی و شیمیایی جداسازی در مقطع کارشناسی ارشد شیمی تجزیه بوده است. این پژوهش توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری، تمامی اعضای هیئت علمی دانشگاهها، دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری و پژوهشگران کارشناسی ارشد و دکتری حوزه شیمی تجزیه در سال 1395 بود که 315 نفر از آنها با روش نمونهگیری داوطلبانه، هدفمند و در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته، بر اساس سرفصلهای این درس در کشورهای مختلف بود که روایی محتوایی آن با استفاده از نظرات 12 نفر از استادان و متخصصان حوزه «روشهای فیزیکی و شیمیایی جداسازی» و دانشجویان مقطع دکتری بررسی و درنهایت 11 هدف (فصل) و 90 محتوا (سرفصل) بهعنوان سؤالهای اصلی پرسشنامه انتخاب شد. آلفای کرونباخ پرسشنامه 96/0 به دست آمد و بیانگر پایایی عالی پرسشنامه است. دادهها با آزمونهای ناپارامتری رتبهای علامتدار ویلکاکسون و نمونههای مستقل کروسکال-والیس تحلیل شد. نتایج نشاندهنده آن است که در سطح اطمینان 95 درصد هدفها و محتواهای طراحی شده از نظر تمام پرسششوندگان، مهم و ضروری هستند.
روشهای جداسازی,کارشناسی ارشد,طراحی برنامه درسی,شیمی تجزیه,آموزش شیمی
https://jresearch.sanjesh.org/article_34615.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_34615_4d6c5d2ba49823abbd06643f3ebbadb7.pdf