سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
عوامل تسهیلبخش: پیشبین سطوح نهادینهسازی ارزشیابی توصیفی
7
32
FA
غلامعلی
سیفی
مدرس- دانشگاه فرهنگیان و آموزش و پرورش
al.seifi@mail.um.ac.ir
مرتضی
کرمی
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد
m. karami@um. ac.ir
حسین
جعفری ثانی
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه فردوسی مشهد
پژوهش حاضر با هدف بررسی پیشبینی اثربخشی عوامل تسهیلبخش بر نهادینه شدن ارزشیابی توصیفی انجام گرفت. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل همه معلمان مقطع ابتدایی نواحی مختلف شهر مشهد بود. نمونه پژوهش با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای 282 نفر تعیین شد. در این مطالعه از دو پرسشنامه محققساخته 57 سؤالی بر اساس 8 مؤلفه تسهیلبخش ایلای و ساری (1999) و پرسشنامه 23 سؤالی برگرفته از چکلیست نهادینهسازی هال و هورد (2015) استفاده شد. سپس دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS<sub>21</sub> تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان دادبیشتر معلمان از ارزشیابی سنتی راضی بودند. از نظر آنها شرایط تسهیلبخش ارزشیابی توصیفی مهیا نشده است و بیشتر معلمان در سطح سوم نهادینهسازی قرار دارند. یافته دیگر نشان داد که 10 درصد از تغییرات متغیر ملاک از طریق متغیرهای پیشبین قابل تبیین است و نتایج ضرایب رگرسیون نیز نشان داد متغیرهای وجود دانش و مهارتها و تعهد نقش قابلتوجهی در پیشبینی نهادینهسازی ارزشیابی دارند.
ارزشیابی توصیفی,عوامل تسهیلبخش,نهادینهسازی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30024.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30024_d0fcbfd8f14869533292bc846264fa0f.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
بازنمایی تجارب زیسته دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته علوم تربیتی در ارتباط با پدیده تغییر رشته (مطالعهای پدیدارشناسی)
33
55
FA
یحیی
معروفی
دانشیار گروه مطالعات برنامه درسی دانشگاه بوعلی سینا همدان
y.maroofi2007@gmail.com
موسی
آداک
دانشجوی دکتری رشته مطالعات برنامه درسی دانشگاه بوعلی سینا همدان
musa_adak65@yahoo.com
در این پژوهش، تجربه زیسته دانشجویانی که تغییر رشته دادهاند و در دوره کارشناسی ارشد به رشته علوم تربیتی (گرایشهای مختلف) وارد شدهاند، بررسی شده است. پژوهش در چهارچوب رویکرد کیفی و به روش پدیدارشناسی، اجرا و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری دادهها استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل همه دانشجویانی است که پدیده تغییر رشته را تجربه کرده و در دانشگاه بوعلی همدان در رشته علوم تربیتی تحصیل میکنند. نمونه پژوهش شامل 8 نفر از دانشجویان مذکور است که بر اساس منطق نمونهگیری در پژوهش پدیدارشناسی بهصورت هدفمند و قاعده اشباع تعیین انتخاب شد. بر اساس یافتهها 12 مقوله جزئی از اطلاعات ارائه شده توسط مشارکتکنندگان استخراج شد که در تصمیم آنها برای تغییر رشته تحصیلی نقش داشته است. این زیرمقولهها، در سه مقوله کلی شامل: عوامل اقتصادی، ویژگیهای رشته قبلی و فعلی و علایق و ویژگیهای فردی، طبقهبندی شد. درمجموع، نتایج نشان داد که دانشجویان از انتخاب خود و ورود به رشته علوم تربیتی نسبتاً راضی بودهاند.
تغییر رشته,دانشجویان,رشته علوم تربیتی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30025.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30025_8b8db39812a37cfdfc5646683cc40f59.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
بررسی عوامل مؤثر بر تقاضای آموزش عالی در ایران (رویکرد مدلسازی اقتصادی)
57
71
FA
محسن
ناظم بکایی
عضو هیئت علمی دانشگاه شاهد
ابراهیم
صیامی عراقی
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی
ebrahimsiami@gmail.com
فاطمه
فهیمی فر
دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه علامه طباطبایی
در این مقاله، عوامل مؤثر بر تقاضای آموزش عالی در ایران با رویکرد اقتصادی بررسی شده است. عوامل مؤثر بر آموزش عالی با استفاده از فن اقتصادسنجی تصحیح خطای برداری و آزمون هم انباشتگی یوهانسن-یوسلیوس در دوره زمانی ۱۳۹۳-1361 برآورد شدهاند. نتایج پژوهش نشاندهنده آن است که تمامی متغیرها از منظر آماری معنیدار بوده و متغیر هزینه آموزش و تحصیل خانوار و همچنین شاخص دستمزد بهعنوان هزینه فرصت دارای تأثیر منفی و متغیرهای شهرنشینی و هزینه دولت در آموزش بر تعداد دانشجویان اثر مستقیم دارند. نتایج حاصل از آزمون هم انباشتگی بیانگر آن است که متغیرهای در نظر گرفته شده در بلندمدت با یکدیگر در ارتباط هستند. همچنین ضریب تصحیح خطای به دست آمده، نشان میدهد که در هر سال 15/0 از عدم تعادل در تقاضای آموزش عالی از بین میرود.
تقاضای آموزش عالی,دانشجویان,سرمایه انسانی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30027.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30027_7fde8c456c6646002716fa8635acede9.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
واکاوی شایستگیهای دانشآموختگان رشته مدیریت آموزشی برای اشتغال در بخش آموزش و توسعه منابع انسانی سازمانهای صنعتی
73
102
FA
محمد
فرزانه
0000-0002-5298-430X
دانشجوی دکتری رشته مدیریت آموزشی دانشکده مدیریت دانشگاه خوارزمی تهران
fmohamad37@yahoo.com
حسنرضا
زین آبادی
دانشیار گروه مدیریت آموزشی دانشکده مدیریت، دانشگاه خوارزمی
فاطمه
دارابی
دانش آموختة کارشناسی ارشد رشته مدیریت آموزشی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی
sara.darabi.1987@gmail.com
این پژوهش با روش ترکیبی اکتشافی و با هدف شناسایی و بررسی شایستگیهای دانشآموختگان رشته مدیریت آموزشی برای اشتغال در بخش آموزش و توسعه منابع انسانی سازمانهای صنعتی اجرا شده است. در بخش کیفی با کاربست روشهای نمونهگیری هدفمند و گلوله برفی، با دانشآموختگان و استادان رشته مدیریت آموزشی (شاغل در بخش صنعت) مصاحبه شد. با تحلیل محتوا و کدگذاری مصاحبهها، تعداد 13 بعد شناسایی شد. در مرحله کمی با استفاده از شایستگیهای شناسایی شده، پرسشنامهای با روایی و پایایی مناسب تدوین شد و تعداد 126 نفر از دانشآموختگان آن را تکمیل کردند. در بخش کمی با استفاده از آزمون تی تکنمونهای، آزمون فریدمن و تحلیل واریانس یکراهه، دادههای پژوهش تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که وضعیت شایستگی مدیریت منابع انسانی در حد متوسط و شایستگی تجربی، مهارت انگلیسی و دانش عمومی در حد کمتر از میانگین بودند. شایستگیهای دانش حرفهای، اداری- اجرایی، توسعه حرفهای، اخلاق حرفهای، سواد فاوا، نگرشی، شخصیتی، روابط انسانی و فکری بالاتر از میانگین بودند. همچنین، نتایج تحلیل واریانس یکراهه نشان داد که بین دانشآموختگان دانشگاههای دولتی شهر تهران از نظر وضعیت شایستگیها تفاوت معنیداری وجود نداشت.
شایستگی,دانشآموختگان,مدیریت آموزشی,آموزش و توسعه منابع انسانی,سازمانهای صنعتی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30028.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30028_dc3ace4d63d956dac84f96c9bcbd9d0c.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
نقش هموارسازی در تبدیل غیرخطی نمرههای خام به نمرههای مقیاس نرمال
103
133
FA
مجتبی
جهانی فر
0000-0003-0988-7042
دانشجوی دکتری سنجش و اندازه گیری، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
m.jahanifar@scu.ac.ir
ابراهیم
خدایی
دانشیار گروه روشها و برنامههای آموزشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
naame.amozeshaali@gmail.com
جلیل
یونسی
0000-0002-9619-1600
دانشیار گروه سنجش و اندازهگیری دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه علامه طباطبایی
jalilyounesi@gmail.com
سیدامین
موسوی
استادیار دانشکده آموزش دانشگاه ساسکاچوان کانادا
آزمونهای مرکب شامل چند خردهآزمون هستند که ممکن است به لحاظ محتوا و تعداد پرسشها متفاوت باشند. برای تفسیرپذیری بهتر و مقایسهپذیر کردن نمره خردهآزمونها، نمره خام بهدست آمده از خردهآزمونها به مقیاس مشترکی تبدیل میشود که به آن نمره مقیاس گفته میشود. یکی از روشهای مرسوم تبدیل نمرههای خام به نمرههای مقیاس، تبدیل مقیاس نرمال است. در این تبدیل از فراوانی تراکمی و رتبه درصدی هر نمره برای ساختن نمره مقیاس استفاده میشود. هدف این پژوهش، بررسی اثر بهکارگیری روش پیشهموارسازی فراوانی نمرهها و پسهموارسازی آنها بر میزان خطای استاندارد اندازهگیری شرطی نمرههای مقیاس است. برای بررسی این اثر از 10000 داده شبیهسازی شده و 10000 داده واقعی آزمون سراسری ایران در گروه آزمایشی ریاضی و فنی در سال 1395 بهره گرفته شد. همچنین از روشهای هموارسازی دو جملهای کرنل و هموارسازی اسپلاین به ترتیب برای هموار کردن فراوانی نسبی نمرهها و نمرههای مقیاس استفاده شد. برای مقایسه نمرههای مقیاس ساخته شده از خطای استاندارد اندازهگیری شرطی نمرهها بهره گرفته شد. نتایج پژوهش، نشاندهنده مقدار بالای ضریب پایایی برای همه روشها بود. ضمن اینکه تحلیل نمودار و میانگین خطای استاندارد اندازهگیری شرطی نشان داد که در آن دسته از روشهای تبدیل نمرههای خام به نمرههای مقیاس که از پیشهموارسازی فراوانی، استفاده شده است، میانگین خطای استاندارد اندازهگیری شرطی کمتر بوده و استفاده از پیشهموارسازی تا حد مطلوبی نوسان خطا برای سطوح مختلف نمرهها را کاهش داده است.
هموارسازی,نمرههای مقیاس,تبدیل مقیاس نرمال,خطای استاندارد اندازهگیری شرطی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30029.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30029_d9158ed2d8963d38a6947a033cfd9f56.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
بررسی مقایسهای میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی در دانشجویان دانشگاههای حضوری و آموزش از دور
135
153
FA
بهزاد
رسول زاده
هیات علمی گروه علوم تربیتی پیام نور گیلان
behzad.52bn@gmail.com
عیسی
جعفری
دانشیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه پیام نور واحد استارا
esa_jafary@yahoo.com
علی
مقدم زاده
استادیار دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تهران
mehrabi.mahsa@gmail.com
پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی دانشجویان دانشگاههای حضوری و آموزش از دور اجرا شد. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسهای و جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاههای حضوری و آموزش از دور در سال تحصیلی 94-93 بود. دادههای تحقیق از بین دانشجویان دانشگاههای پیام نور استانهای تهران، گیلان و اردبیل و دانشگاههای حضوری تهران، گیلان و محقق اردبیلی با روش نمونهگیری در دسترس گردآوری شد. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامههای سرمایه اجتماعی و سرمایه روانشناختی بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل ممیز استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان سرمایه اجتماعی نظام آموزش از دور پایینتر از دانشگاههای حضوری است و بین سرمایه روانشناختی در دو گروه، تفاوت معنیداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که از بین مؤلفههای سرمایه اجتماعی، میانگین نمرههای سه متغیر اعتماد اجتماعی، مشارکت علمی و شبکه اجتماعی در دانشجویان دانشگاههای سنتی و آموزش از راه دور تفاوت معنیداری وجود دارد و این متغیرها توان پیشبینی عضویت افراد در دانشگاههای حضوری و آموزش از دور را ندارند.
سرمایه اجتماعی,سرمایه روانشناختی,دانشجویان,آموزش حضوری,آموزش از دور
https://jresearch.sanjesh.org/article_30030.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30030_42c0427037525d33aaae2e396296847e.pdf
سازمان سنجش آموزش کشور
مطالعات اندازه گیری و ارزشیابی آموزشی
2476-2865
2783-0942
7
20
2018
01
21
تحلیل پدیدارشناسانه چالشهای ناشی از افت استرس مولد تحصیلی در نظام ارزشیابی توصیفی ـ کیفی
155
191
FA
شهربانو
حسنزاده پلکویی
دانشجوی کارشناسی ارشد تحقیقات آموزشی دانشگاه تهران
کیوان
صالحی
0000-0001-8673-4248
استادیار دانشگاه تهران؛ عضو هیأتعلمی دانشکده روانشناسی و علومتربیتی
keyvansalehi@ut.ac.ir
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجربههای زیسته آموزگاران، دانشآموزان و والدین در خصوص چالشهای ناشی از کاهش افت استرس مولد تحصیلی در اجرای نامتوازن برنامه ارزشیابی توصیفی بر نظام آموزشی و عملکرد تحصیلی دانشآموزان انجام گرفت. دادهها با استفاده از مصاحبه نیمهساختارمند و به شیوه نمونهگیری هدفمند، پس از بررسی 63 نفر، به روش کُلایزی تحلیل شد. یافتهها در دو مقوله عمده «چالشهایی در حوزه فرایند یادگیری-یاددهی» و «چالشهایی در حوزه آینده علمی» به همراه نُه زیرمقوله دستهبندی شد. شواهد نشانگر کاهش شدید استرس مولد در دانشآموزان است که این امر، زمینه کاهش رقابت سازنده و تلاش، انگیزه پیشرفت و کاهش یادگیری عمیق در دانشآموزان و درنهایت، افت تحصیلی و کمسوادی را در پی داشته است. نتایج نشان داد تفکیک نشدن دو نوع استرس مفید و مضر در هدفگذاری برنامه ارزشیابی توصیفی، زمینه بروز و تشدید چالشهای متعدد و متنوعی را فراهم کرده است. به نظر میرسد، هنگامی که هدفگذاری بر حذف کامل استرس دانشآموزان استوار شده باشد و ایشان هیچگونه استرسی نداشته باشند و ملاکهای ارزشیابی بسیار کلی باشد، حرفشنوی از معلم نداشته و همین امر ضمن تزلزل جایگاه آموزگاران، زمینه افزایش نافرمانی، افت عملکرد تحصیلی، توقعات نابجای دانشآموز و اولیا را فراهم کند.
افت استرس مولد,تحلیل پدیدارشناسانه,روش کیفی,نظام ارزشیابی توصیفی
https://jresearch.sanjesh.org/article_30031.html
https://jresearch.sanjesh.org/article_30031_4522f9098f123bfee0669b2a0af9308d.pdf